آیا تا به حال حالتی را تجربه کرده اید که انگار تمام سلول های بدنتان می خواهند از انجام کاری خودداری کنند ؟
با این که می دانید باید آن کار را انجام دهید، اما دستتان عرق می کند، قلبتان تند و تندتر، محکم تر و بلندتر می زند تا جایی که دیگر حتی نمی توانید فکر کنید و تنها راه رهایی در آن لحظه این است که از موقعیت فرار کنید.
ممکن است رفتن به سوپر مارکت برایتان کار بسیار سختی باشد چون حتی برای انجام ساده ترین کارها مثل یک صحبت ساده با صندوقدار دچار اضطراب می شوید. ممکن است خوردن و یا نوشتن در مقابل جمع برایتان سخت و طاقت فرسا باشد. ممکن است ملاقات با افراد غریبه یا تعامل کردن با آن ها شما را مضطرب و ترسان کند. بسیاری از مردم ممکن است تجربه هایی مشابه این را داشته باشند و اگر شما جزو این دسته از مردم نیستید، بدانید که بسیار خوش شانس هستید.
درست است، ما در مورد اضطراب اجتماعی صحبت می کنیم.
در اضطراب اجتماعی فرد به طور مداوم درون یک زندانِ ذهنی اسیر است و همیشه فکر می کند چطور آدم های دیگر به آسانی کارهایی مانند دوست پیدا کردن و حرف زدن با غریبه ها را انجام می دهند، اما خودش نمی تواند ؟!!
زندگی کردن با احساس همیشگی و طاقت فرسای اضطراب شبیه به احساس لحظه ای ست که در یک ترن هوایی، که در آستانه سقوط است، نشسته اید. با این تفاوت که ترن هرگز پایین نمی آید و تو همواره دلشوره رخ دادن اتفاقی بسیار بسیار بد را با خودت حمل می کنی.
بیایید ابتدا ببینیم اصطلاح اضطراب اجتماعی دقیقا به چه معناست ؟ به ترس افراطی و غیرمنطقی از یک یا چند موقعیت اجتماعی که در آن ها فرد در معرض وارسی توسط دیگران است، اختلال اضطراب اجتماعی می گویند. موقعیت های اضطراب زا معمولا شامل سخنرانی، حضور در گروه های اجتماعی، ملاقات با افراد جدید، خوردن در مکان عمومی، استفاده از اماکن عمومی برای استراحت، مخالفت کردن با دیگران، صحبت با مراجع قدرت و سایر عملکردهای اجتماعی است. افرادی که از اختلال اضطراب اجتماعی رنج می برند در مواجهه با این موقعیت ها، ترس دارند که مورد قضاوت دیگران قرار بگیرند و پیش بینی می کنند که قضاوت دیگران در مورد آن ها قطعا منفی خواهد بود. آن ها می ترسند که در مقابل دیگران رفتارهای نامناسب انجام دهند و یا مضطرب به نظر برسند به همین دلیل تلاش می کنند در مسائل اجتماعی مشارکت نداشته باشند و علاقه ای به برقراری روابط اجتماعی ندارند. همچنین کیفیت زندگی فرد به شکل چشمگیری کاهش می یابد.
اختلال اضطراب اجتماعی به دو نوع 1. اختصاصی یا عملکردی و 2. فراگیر تقسیم می شود. در نوع “اختصاصی” افراد تنها از یک یا دو موقعیت می ترسند ولی در نوع “فراگیر” از طیف وسیعی از موقعیت های اجتماعی می ترسند. البته بسیاری از افرادی که ترس های اختصاصی دارند، ممکن است در آینده، ترسشان به موقعیت های دیگر انتشار پیدا کند وبه تدریج تشخیص اختلال اضطراب اجتماعی فراگیر را دریافت کنند.
فرد مضطرب ممکن است دارای افکار زیر باشد :
“من احمق به نظر می رسم”، “من مناسب این جمع نیستم”، “من خیلی از دیگران پایین ترم و نمی توانم درست حرف بزنم”، “من بی عرضه هستم”، “اگر مضطرب به نظر برسم، افتضاح خواهد بود” و …
افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی از موقعیت های اضطراب زا، اجتناب و فرار می کنند. این افراد عموما نشانه های جسمانی از قبیل تپش قلب، لرزش، تعریق، انقباض عضلانی، دل درد، حالت تهوع، خشکی دهان، احساس سرما یا گرما در بدن، لکنت زبان، سردرد و … را تجربه می کنند. برای برخی بیماران، علائم جسمانی، به اندازه ای افزایش پیدا می کند که سرانجام به حد یک حمله وحشت زدگی (پنیک) می رسد.
این بیماران ممکن است نسبت به انتقاد حساس باشند و نتوانند رفتار جرات مندانه از خود نشان دهند. همچنین در این بیماران عزت نفس پایین شایع است.
– علت قطعی این اختلال ناشناخته است اما محققان بر این باورند که عدم تعادل شیمیایی در برخی بخش های مغز که تنظیم کننده تفکر و خلق اند (آدرنالین و نورآدرنالین، دوپامین)، به این اختلال دامن می زند. چیزی که محققان درمورد این اختلال می دانند این است که این بیماری ارثی است و در بین افرادی که یکی از بستگان درجه اولشان به این اختلال مبتلاست بیشتر از دیگران است و در برخی افراد بعد از تجربه ی یک رویداد آسیب زا در دوران کودکی اضطراب و ترس به وجود می آید. البته یادگیری و سبک تربیت والدین نیز در ایجاد این اختلال نقش دارد. والدینی که سبک تربیتیشان طرد، تحقیر، سرزنش و شرمنده کردن کودک در حضور دیگران است، و یا والدینی که توجه و حمایت افراطی از کودک می کنند زمینه ایجاد این اختلال را در کودک فراهم می کنند.
باید بدانید که احساس اضطراب در موقعیت های اجتماعی امری عادی است اما برای بعضی ها این موقعیت ها غیرقابل تحمل است و به چنان اضطرابی در آن ها منجر می شود که از همه ی موقعیت هایی که باید با دیگران تعامل داشته باشد خودداری می کنند. درنهایت این اضطراب سبب مختل شدن روابط دوستانه و خانوادگی و آسیب دیدن عملکردهای شغلی، اجتماعی و تحصیلی آن ها می شود و می تواند زندگی فرد را فلج کند.
– مهم ترین اقدام این است که از موقعیت های اجتماعی که برایتان اضطراب زاست فرار نکنید. مشکل اغلب مردم این است که از آنجایی که احساس اضطراب بسیار ناخوشایند است، آن ها خودشان را به خارج از “محدوده آسایش” خود هل نمی دهند. شما برای اینکه به عنوان یک فرد رشد کنید باید از این محدوده خارج شوید.
اما راستش را بخواهید این کار در ابتدا اصلا راحت نیست و به شما بسیار فشار وارد خواهد شد، اما وقتی که این دوره ی سخت اولیه را بگذرانید، اوضاع بسیار بهتر خواهد شد و چیزی که زمانی شما را مضطرب می کرد، بالعکس به شما احساس بسیارخوبی خواهد داد. راکد ماندن به منظور آسودگی یکی از بدترین کارهایی است که یک فرد می تواند انجام دهد. لازم نیست که بهترین باشید و یا کامل باشید، فقط لازم است که کاری انجام دهید، حتی به سادگی یک سلام کردن به کسی که کنارتان نشسته یا کمی طولانی تر کردن ارتباط چشمیتان با او. فقط عادت خارج شدن از “محدوده آسایش” را در خودتان پرورش دهید.
توصیه ما به شما این است که در این مسیر از مشاوران و روانشناسان متخصص کمک گرفته تا قدم به قدم در کنارتان باشند و با کمک آنان به نتایج مطلوبی برسید.